به نام خدا
همه عادت دارند یا شاید دلشون این طور می خواد که مادر ها رو انسان های عاطفی و با احساس ببینند و اگه بخوان به یکی از والدین شون ابراز علاقه بکنند مادر رو انتخاب می کنن و این در حالیه که پدرها ( ی بیچاره ) هم احساسات دارند. شاید درک نکنین ( اون هایی که پدر نشدند ) ولی پدر ها اون قدر کیف می کنن که دخترشون بابا رو بغل کنه و بگه : بابا دوستت دارم.
کلرجی من برعکس بیشتر آدم ها که با مامان شون ارتباط عاطفی دارند و اصطلاحا مامانی هستند، باباییه. وقتی صبح ها بابا می خواد از خواب بیدارم کنه بغلم می کنه و گاهی وقت ها که خیلی گیج باشم و نخوام بیدار بشم من رو توی تشکم می نشونه و خودش سرش رو می ذاره روی بالشم که نتونم بخوابم. من هم همون طور که مست خوابم دنبال یه جایی می گردم که سرم رو بذارم و بخوابم که بابا می گه: بسه دیگه. از یک خرگوش هم بیشتر خوابیدی.
- بابااااا! خرگوش؟! حالا این همه حیوون. چرا خرگوش رو انتخاب کردی؟
- می خواستم خواب از سرت بپره.
اوووه . یادش بخیر. چه شب هایی که تا ساعت ها با بابا توی پیاده روی خیابون مون قدم زدیم و صحبت کردیم. چه روزهایی که یواشکی که مامان و آبجی و داداش نفهمند رفتیم پارک و با هم بستنی خوردیم و قدم زدیم. البته بی انصافی نشه معمولا اگه خودمون چیزی بخوریم برای مامان این ها هم میاریم.
خلاصه ی کلام این که فکر نکنین بابا ها دلشون نمی خواد احساسات شون رو نشون بدن. خیلی وقت ها ما بچه ها هستیم که رفتار اون ها رو تعیین می کنیم. وقتی که من نخوام ارتباط عاطفی با پدرم برقرار کنم خب اون هم با خودش می گه بذار راحت باشه و من هر جور باشم که اون دوست داره. و این می شه که باباها بعضی وقت ها آدم های بی احساسی به نظر میان.
حالا امتحان کن. الان موقعیت خوبیه. اگه براش هدیه ای چیزی خریدی که چه بهتر، اگه هم نتونستی هیچ اشکالی نداره. برو بغلش کن. ببوسش و بهش بگو : بابا دوستت دارم. هیچ می دونی باباها چه قدر حسرت شنیدن این جمله رو از بچه هاشون به دل دارند؟
توی یک حدیث داریم ( که دوباره متاسفانه یادم نیست از کدوم معصوم هست ) : نگاه محبت آمیز به پدر و مادر عبادت است. باورت میشه ؟ فقط نگاه محبت آمیز. خدایی خیلی کار سختیه؟ نه اصلا. امشب امتحان کن.
تولد حضرت امیر المومنین مبارک باشه.